تحولات لبنان و فلسطین

میلاد کیانی:از همان زمانی که خبر دریافت پروانه ساخت فیلمی با عنوان «گشت ارشاد» منتشر شد، می شد حدس زد که این فیلم در هنگام اکران حاشیه ساز خواهد شد.

کارگردان "گشت ارشاد": این بهترین راه برای پایان قصه بود!

 

البته حاشیه دار بودن فیلم قابل پیش بینی بود، اما اینکه شدت حاشیه ها آن قدر بالا بگیرد که ابتدا دو گروه از سینماهای متعلق به حوزه هنری و شهرداری، فیلم را از پرده پایین بکشند و بعد هم در انتهای هفته چهارم نمایش فیلم و علیرغم بالا بودن کف فروش آن، اکران سراسری فیلم پایان پیدا کند، اصلاً به ذهن خطور نمی کرد. با این حال «گشت ارشاد» طی همان چهار هفته ای که روی پرده بود طیف فراوانی از مخاطبانش را به سینماها کشاند و توانست به عنوان یک فیلم پرفروش، در جدول فیلمهای پرفروش نوروز جایی برای خود باز کند. با سعید سهیلی کارگردان این فیلم درباره حواشی پیرامون فیلمش و البته نقطه قوت اصلی آن که بازیگری است سخن گفتیم.
*در ابتدا می خواهم در باره فیلم رقیب تان در اکران نوروزی صحبت کنم. عده ای اعتقاد دارند فیلم شما با محدودیت اکران مواجه شد تا فیلمی مثل«قلاده های طلا» پرفروش شود. در این باره چه نظری دارید؟
**این تئوریهای ذهنی مخاطب فیلم است و او می تواند هر تصوری داشته باشد. من در این روزها، خیلی شنیده ام که می گویند اکران «گشت ارشاد» محدود شد تا فروش«قلاده های طلا» بیشتر شود، اما خودِ من، شخصا دلیل و مدرکی مبنی بر صحت این قضیه ندارم. فقط این را می گویم که اگر «گشت ارشاد» روال طبیعی اکران خود را پی می گرفت، فروش «قلاده های طلا» هم بیشتر می شد.
توجه کنید که وقتی در یک پردیس سینمایی، فیلم من اکران نمی شود، خیلی از آنها که دوست دارند فیلم من را ببینند، اصلا به پردیس نمی روند، اما وقتی فیلم من روی پرده باشد، آنها که برای تماشای فیلم من رفته اند و به دلایلی موفق به دریافت بلیت آن نشده اند، به سراغ گزینه های دیگری مثل «قلاده های طلا» می روند و به این ترتیب فروش آن فیلم هم افزایش پیدا می کند.
این یک واقعیت است که اگر تمام فیلمها در کنار هم عرضه شوند، مخاطب هم «گشت ارشاد» را می بیند و هم «قلاده های طلا» را. یعنی اگر اکران «گشت ارشاد» محدود نمی شد، «قلاده های طلا» هم بهتر می فروخت. در هر صورت تصمیمات نادرست درباره «گشت ارشاد»، این ذهنیت را در مخاطبان سینما ایجاد کرده که این محدودیت اکران، برای کمک به رونق فروش «قلاده های طلا» اتفاق افتاده است.
*اصلی ترین مشکل فیلم شما این است که گفته می شود تصویری نادرست از نیروهای فعال در انقلاب ارائه می کند. در این باره نظرتان چیست؟
**متأسفانه ما همیشه با افکار احساسی روبرو بوده ایم. این مشکل در باره فیلم من نیز اتفاق افتاد و فیلم من، قربانی همین مساله شد. همین قدر بدانید که بسیاری از خانواده های شهدا، فرزندان شهدا، جانبازان، سرداران سپاه و روحانیون «گشت ارشاد» را دیده و آن را تأیید کرده اند، اما اینکه این اتفاق، با این موضع گیری رخ داد...
*یکی از نقاط قوت فیلمتان بازیهای آن است. چطور شد که به ترکیب حمید فرخ نژاد/پولاد کیمیایی/ساعد سهیلی رسیدید؟
**ساعد سهیلی (پسرم) از همان زمان نوشتن فیلمنامه در ذهنم بود و سعی کردم فیلمنامه را طوری بنویسم که او بتواند نقش جوانترین عضو گروه را بازی کند. حمید فرخ نژاد هم از ابتدای پیش تولید مدنظرم بود و خوشبختانه همان اوایل کار با او قرارداد بستم، چون فکر می کردم چه به لحاظ فیزیک و چه به لحاظ میمیک صورت، مناسب نقش لیدر یک گروه است. پولاد کیمیایی تنها کسی بود که در ابتدا به او فکر نکرده بودم و در روزهای آخر پیش تولید به انتخاب او رسیدیم. خوشبختانه انتخاب درستی هم بود، چون پولاد خیلی خوب توانست نقش اش را بازی کند.
*برای هماهنگ کردن این سه نفر چقدر زمان گذاشتید؟
**ما یک سری جلسه دورخوانی فیلمنامه داشتیم که در این جلسات درباره نقشها و دیالوگها صحبت می کردیم. این سه نفر در همین جلسات خیلی خوب با هم هماهنگ شدند و رفاقتی مابین شان به وجود آمد که باعث آشنایی کامل آنها با روش بازی یکدیگر و در نهایت طبیعی شدن بازیهای فیلم شد.
*گفتید که در مرحله پیش تولید، پولاد کیمیایی مدنظرتان نبود. به چه گزینه های دیگری فکر کرده بودید؟
**اکثر بازیگران مطرح سینما که در رده سنی پولاد هستند مدنظرم بودند...
*کار با پولاد چطور بود؟ به خصوص که بسیاری بازی او را تحت تأثیر فیلمهای پدرش می دانند!
**به نظر من پولاد شبیه موم است و بازی در فیلمهای پدرش با کارگردانان دیگر، تفاوتی در بازی او ایجاد نمی کند. او به راحتی شبیه نقش می شود. اگر هم می بینیم او در فیلمهای پدرش تیپ خاصی دارد، دلیل آن است که پدرش آن تیپ را از او می خواهد. من چیزی را که از پولاد می خواستم کاملا مخالف تیپهای قبلی بود و پولاد هم خیلی خوب خواسته های مرا اجرا کرد.
*و اینکه می گویند پولاد کیمیایی فقط به درد نقشهای مکمل می خورد را قبول دارید؟
**من راجع به بازیگران نظر نمی دهم! نظر دادن درباره این موارد که کدام بازیگر به درد نقش اصلی می خورد و کدام بازیگر به درد نقش مکمل، از من ساخته نیست!
*سوال را این طور می پرسم که آیا پولاد، اعتماد به نفس ایفای نقش اصلی را دارد؟
**به نظر من که بله! اعتماد به نفس پولاد بالاتر از هر ویژگی دیگر اوست و در بازیهایش هم همین ویژگی است که در ایفای درست نقش به او کمک می کند. در مجموع، من نکته ای منفی در بازی پولاد ندیدم و او مثل یک بازیگر حرفه ای، نقش اش را ایفا کرد.
*یکی از نکات قابل ملاحظه در «گشت ارشاد» بالا بودن حجم دیالوگهایی است که به نظر میرسد فی البداهه باشند، به خصوص در بازی فرخ نژاد این ویژگی پررنگتر است.
**اینکه در فیلم دیالوگ فی البداهه هم داریم قابل کتمان نیست، اما تمام این فی البداهه ها در تمرینات قبل از فیلمبرداری اتفاق می افتاد و بعضی هایش استفاده می شد و برخی دیگر، نه! این بستگی داشت به حال و هوای آن نمای خاص که دیالوگهای فی البداهه اش به افزایش بار روایی فیلم کمک می کند یا نه.
*«گشت ارشاد» به لحاظ ساختار منطقی قصه، یک ایراد دارد و آن هم اینکه بیشتر آدمهایی که در برابر گروه باج گیر قصه قرار می گیرند، آدمهایی هستند به شدت ساده لوح که زود هم به تله می افتند!
**فیلم من یک کمدی تلخ است و در کمدی، شما قادرید با اغراق بر روی برخی نشانه ها، کاری کنید که حتی در صورت خنده مخاطب به یک اتفاق، این خنده یک خنده تلخ باشد. دلیلی نداشت که بخواهم همه چیز را برمبنای یک منطق جدی و خشک پیش ببرم، چون در آن صورت فیلم ام اصلا طنز نبود و یک درام جدی می شد که نه تنها کلیت فیلمنامه اش تغییر می کرد، بلکه شاید اصلا به مرحله ساخت هم نمی رسید!
*پس دلیل اینکه پایان بندی فیلمتان هم بیش از حد اغراق زده است، تحت تأثیر همین طرز تلقی است؟
**خیلی ها گفته اند که من پایان فیلمم را تغییر داده ام که به مشکل نخورم، اما باید بگویم که از همان فیلمنامه اولیه، چنین پایان بندی در کار وجود داشت. دوست داشتم پایان فیلم طوری شکل بگیرد که مخاطب شگفت زده شود و اتفاقاً بسیاری از مخاطبان هم پایان «گشت ارشاد» را کاملا عجیب می دانند، چون این اعجاب انگیز بودن سرنوشت کاراکترها، بهترین راه برای پایان این قصه بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.